روتخر، تستر ماشین ما، این ماه داره با سیتروئن ë-C3 اقتصادی رانندگی میکنه. یه ماشین برقی پایه که قیمتش از ۲۵,۰۰۰ یورو شروع میشه. امروز وقت خداحافظیه.
داشتن یه ماشین برقی زیر ۲۵,۰۰۰ یورو، برای مدتها مثل یه آرزوی دستنیافتنی بود. و حالا یهو چندتا مدل مختلف پیدا شده. رنو مدل ۵ رو با همین قیمت میسازه، هیوندای اینستر رو، بیوایدی دلفین سرف رو، سیتروئن همین ë-C3 رو و بقیه برندهای گروه استلانتیس هم مدلهای خودشون رو بر پایه همین ماشین عرضه میکنن. مثلاً فیات گرنده پاندا و اوپل فرونترا.
پس یهو کلی گزینه برای انتخاب تو این رنج قیمت پیدا شده. و نه، ما داچیا اسپرینگ رو فراموش نکردیم. ولی چون اون ماشین (مثل لیپموتور T03) قابلیت شارژ سریع واقعی نداره، به نظر من نباید تو جمع ماشینهای درست و حسابی به حساب بیاد. اما این سیتروئن ë-C3 که ما یه ماه باهاش روندیم، چرا، حساب میشه. چهارتا آدم بزرگ توش جا میشن. اگه بخوای میتونی باهاش حدود ۲۲۰ کیلومتر تو اتوبان بری (البته اگه وقتی باتری علامت میده که داره خالی میشه، نترسی). و ۳۱۰ لیتر هم فضای صندوق عقب داری.
میشه باهاش کنار اومد، اما…
این ماشین منو یاد حرفای نه چندان پیشگویانهام میندازه که بعد از خریدن اولین ماشین ۲۵۰۰ یوروییام گفتم هیچوقت لازم نیست ماشینی گرونتر از ۲۵۰۰ یورو بخرم. اون سوبارو لگاسی استیشن جادار بود، قابل اعتماد بود، حتی کولر و شیشه برقی هم داشت و خب، مگه من واقعاً به چیزی بیشتر از این نیاز داشتم؟ ولی ماشین بعدی باید کروز کنترل میداشت، اون یکی بعدش باید گرمکن صندلی میداشت. چون ماشینهای تستی که برای مجله برایت (Bright) میروندم هم اینا رو داشتن و من بهشون عادت کرده بودم. و در نتیجه… پرتوقع شدم.
سیتروئن ë-C3 برای اکثر مردم یه ماشین کافیه. حتی برای منی که اینقدر پرتوقع شدم هم سخت نبود که چهار هفته باهاش سر کنم. حتی میشه یه مالبند با ظرفیت کشش ۵۵۰ کیلوگرم هم پشتش وصل کرد. پس دلیل زیادی وجود نداره که از خرید ماشینی مثل این بگذری. به جز اینکه رقیب مستقیمش فیات گرنده پاندائه. و اونم دقیقاً همین مزایا رو داره، ولی قیافهاش بامزهتره. پس من باشم یه کم دیگه برای اون صبر میکنم.
